براي توسعهي کسبوکار با در نظر داشتن نیازهای بازار و آینده، دو رويکرد وجود دارد: الف ـ رويکرد پيشنگر: در رويکرد پيشنگر، استراتژيست با الهام گرفتن از ديدگاه خود و روند تغييرات کسبوکار و صنعت محل فعاليت خود، آينده را پيشبيني ميکند. او با پذيرش ريسک مستتر در پيشبيني آينده، به اين اميد که سازمان قابليت استفاده از "فرصتهاي بالقوهي" امروز و "بالفعل" فردا را داشته باشد، روي ايجاد "قابليتهاي مورد نياز براي آينده" سرمايهگذاري ميکند. در اين رويکرد، سازمان به دنبال رهبري بازار است. مثلا: استراتژی شرکت اپل در عرضهی تلفن همراه هوشمندی با نام آیفون در سال 2007 یک استراتژی پیشنگر بود. اپل در برابر رهبر بازار آن زمان یعنی نوکیا ریسک بزرگی را انجام داد؛ اما از آنجایی که موج بعدی فناوری را درست پیشبینی کرده بود برندهی مطلق بازی در برابر نوکیا بود. ب ـ رويکرد پسنگر: در رويکرد پسنگر، سازمان تا زمان تغيير پارادايم و ظهور فرصتهاي جديد صبر ميکند و سپس بهسراغ ايجاد قابليتهاي لازم براي استفاده از فرصتهاي ميرود. در اين رويکرد سازمان نه بهدنبال تغيير پارادايم صنعت خود است و نه بهدنبال رهبري بازار؛ بلکه ميخواهد يکي از اولينها در ورود به پارادايم جديد باشد. اين رويکرد نسبت به رويکرد پيشنگر، بسيار اقتصاديتر است؛ اما ريسک بالاي از دست رفتن فرصتها را متوجه سازمان ميکند. اما اگر سازمان بتواند بهموقع فرصت را تشخيص بدهد و بهسرعت قابليتهاي لازم را ايجاد کند، ميتواند استراتژی موفقی باشد...