اکوسیستم استارتآپی ایران از نظر ساختار و فرهنگ و روابط میان اعضا، تا چه اندازه با آن چیزی که در دنیا بهعنوان اکوسیستم استارتآپی شناخته میشود، شباهت دارد؟ آیا الگوبرداری از سیلیکونولی که هیچ جای دیگری در دنیا هم نتوانسته آن را کاملا شبیهسازی کند، رویکرد درستی بوده است؟ یا اینکه الگوهای بهتری هم متناسب با شرایط ایران میشود یافت؟فضای گلخانهای اکوسیستم استارتآپی ایران که ناشی از تحریمها از یک سو و نوع نگاه ما ایرانیان به تعاملات اقتصادی ـ فرهنگی با دنیا است، چه مزیتها و معایبی داشته است؟ بهعنوان مثال آیا رویکرد کپیبرداری از استارتآپهای موفق جهانی که نمیتوانند وارد فضای اقتصادی ایران شوند، رویکرد درستی بوده است؟ آیا رویکردهای دیگری هم میتواند در این زمینه معنادار باشد؟